می توانی حرف بزنی
برای هر کسی دست تکان دهی
دست بدهی به هر کس
که دوستت ندارد مثل من
به گنجشک ها بیشتر از من فکر کنی
به من دورتر از مرگ
گوشی ات پر از اسم هایی باشد که من نیستم
همیشه پس از صدایم عذر بیاوری
به جایم نیاوری هیچوقت
بخندی که روبرویت نیستم
خط بزنی لب هایم را
از روزهایی که بوسیده ای
از من کنار تر بکشی
خودت را
جمع کنی
پشت توری که عروس می شدم
پشت گوش بیاندازی حرف هایت را
موهایم را که توی صورتت بود
بالا بیاندازی قرص های فراموشی مرا
آب را
ودکمه های هماغوشی ام را
اصلا فراموش کنی نوشیدنم را
مثل شیر مادرت حرامم کنی
توی چهار خانه ای که پیراهن تو نیست
توی خانه ای که
هم خانه ام نیستی !
ناهید عرجونی
ده بار خوندمش همشم گریه کردم :|
اون روز کتابخونه رو یادته ؟ که هیچی نخووندیم ... همش یواشکی گریه کردیم.... همش این جوریم.
سلام دوست عزیز وبلاگ خوبی داری اگه تونستی به وبلاگ من هم سر بزن. (با تشکر)
نوپ, بعید میدانم که بتواند...
تو یک دانه ای دختر.
سلام بر خانم کتایون عزیز!
در حوالی دلتنگی پرسه می زدم که دیدم ناخوداگاه سر از دلکده ی شما درآورده م...!
با خوندن شعر خوب امروزتون یاد این شعر افتادم که:
چشمان مشکی ات یادم نرفته است...
تاپ زرشکی ات... یادم نرفته است...
گفتی:برو...! قبول...رفتم...ولی بدان:
آن قول کشکی ات یادم نرفته است...!
دوست دیرین!
یک زحمتی براتون دارم و اون اینه که لطفآ شعر قناری رو همونجوری که بلدید با صدای خوب خودتون بخونید و ضبط کنید و به وبلاگ "یک قناری غزل" بفرستید.
دوست دارم این فایل توی وبلاگ قناری باشه و برای همه و همیشه به یادگار بمونه!
واقعآ ممنون و منتظرم
با احترام و سپاس دوباره از شما: کتایون عزیز !
ها !
خوشالم قدر تو وایدا رو دونستم!
یه مدت هی صبح تا شب واسه خودم زم زمه میکردم سخن از مهر من و جور تو نیست سخن از متلاشی شدن دوستیست و عبث بودن پندار سرور آور مهر....
شبیهه. نه ؟
معنی هاشون آره:*