شعر گونه های من ۳

 سرمای پاییز٬
 سردی دست هایم٬
 و سردی عشقی خسته و پیر٬
 سردی سخت بودن ...

 

 میان این همه سرد و سخت و تلخ٬
 سردی نرگس بوی دیگری دارد ...

نظرات 4 + ارسال نظر
کورش سه‌شنبه 26 آبان 1388 ساعت 02:24 ق.ظ

من باید زودتر از این، سر از اینجا در می آوردم
به هر حال، ماهی و هر وقت و آب و تازه و این حرفا
کتایون یه کار ِ خیلی خیلی خوب که می کنه اینه که می نویسه
هستم.

wowدمت جیز مرد! یه کم بعد دریافت! sms اومدی. مرسی

حاجی ایرانمنش سه‌شنبه 26 آبان 1388 ساعت 03:58 ب.ظ

ما اومدیم...و خواهیم آمد سری به شما خواهیم زد ...بسیار بسیار خوب بود...خواهش میکنم خوبی از خودتونه.

قدم روی چشم ما میذاری. منزل خودته

پاتوق گورکن ها جمعه 6 آذر 1388 ساعت 01:22 ق.ظ

شعر خوبیه آخرش رو اینطور بنویس

میان این همه سرد و سخت و تلخ

اوم مرسی از راهنمایی

امیل یکشنبه 22 اردیبهشت 1392 ساعت 06:53 ب.ظ

خیلی قشنگ ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد